چگونه مدل بهرهوری به سازمانها کمک می کند تا به موفقیت برسند. برای اطمینان از رشد پایدار درآمد، سازمانها نیاز دارند تا رضایت مشتریان خود را جلب نمایند. برای انجام این کار، نیاز به طراحی و تولید محصولات و خدماتی دارند که برای مشتریان ارزش ایجاد کند. در این راستا باید منابع مورد نیاز از قبیل تامین تجهیزات، مواد و خدمات، منابع مالی، فناوری و دانش به شیوه اثربخشی مدیریت شود.
از سوی دیگر کارکنان به عنوان مهمترین سرمایه سازمانی باید به شیوه مناسب و بر اساس شایستگیها جذب، حفظ و از آنها تقدیر شده و برای آنها فرصت رشد و یادگیری ایجاد شود.
بنابراین، اگر سازمان بخواهد کارکنان با شایستگی های بالا را از بازار کار جذب کند باید نزد جامعه نیز برند قابل قبولی داشته باشد و مسئولیت اجتماعی خود را به نحوه شایستهای انجام دهد.
در این ارتباط سازمان به رهبرانی نیاز دارد که همیشه اعتماد را در بین ذینفعان خود القا کنند. باید چشم اندازی روشن برای آینده ترسیم کرده و استراتژیهایی، که این اهداف ار محقق میسازند را تدوین و جاری سازی کرده و مشارکت ذینفعان را برای پیوستن به آنها در این سفر جلب نماید. به نوبه خود، این سازمان نیاز به فرایندهای داخلی دارد تا اطمینان حاصل شود که منابع خود را به طور موثر و کارآمد مدیریت خواهد کرد.
مدل بهرهوری کمک میکند تا اولا سازمان ها وضعیت ایدهال موفقیت پایدار خود را در قالب معیارها، زیرمعیارها و نکات راهنمای مدل درک کنند و سپس وضعیت موجود خود را به شکل نظاممند و با ابزار رادار تعیین کرده و برای پرکردن شکاف بین وضعیت موجود و مطلوب خود رویکردها، برنامهها، تکنیکها و ابزارهایی را اولویتبندی و انتخاب کرده و آنها را به شیوه نظاممند اجرا و به طور مرتب اثربخشی و کارایی این رویکردها و جاری سازی آنها را ارزیابی نموده و بهبود بخشند. این کار از طریق مقایسه با رقبا و متوسط صنعت صورت خواهد پذیرفت.
1-2- مفاهیم و اصول بنیادین
مفاهیم و اصول بنیادین بهرهوری
1- دستیابی به نتایج متوازن بهرهوری
سازمانهای بهرهور نتایج متوازنی را در خصوص نیازهای بلندمدت و کوتاهمدت همه ذینفعان پیشبینی کرده و از طریق برنامهریزی مؤثر در جهت تحقق مأموریت، چشمانداز و ارزشهای سازمانی گام برمیدارند و ضمن پیشبینی روشی برای پایش و ارزیابی اهداف، رابطه علت و معلولی میان رویکردهای بهرهوری و نتایج مرتبط را درک و مدیریت میکنند.
2- رهبری و فرهنگسازی
سازمانهای بهرهور، رهبرانی دارند که مسیر آیندهی سازمان را در قالب مأموریت، چشمانداز و ارزشهای سازمان ترسیم نموده و در جهت تحقق اهداف، ضمن توانمندسازی کارکنان از آنها حمایت و قدردانی میکنند و با عمل به ارزشهای سازمانی نقش الگو را برای کارکنان و سایر ذینفعان ایفا مینمایند و به این وسیله فرهنگ بهرهوری را در سازمان ارتقاء میدهند.
3-ارزشآفرینی برای مشتریان
سازمانهای بهرهور، تلاش میکنند خواستهها و انتظارات مشتریان خود را شناسایی، درک و پیشبینی کرده و مهمترین شاخصهای اثربخشی خود را بر مبنای این خواستهها پایهریزی میکنند و در جهت خلق ارزش برای مشتریان گام بردارند.
4-فرآیند گرایی
سازمانهای بهرهور، چارچوب فرآیندهای کلیدی سازمان را همسو با استراتژیهای سازمان تعریف میکنند و ضمن برقراری تعامل اثربخش میان فرآیندها، شاخصهای معنادار اثربخشی و کارایی و بهرهوری را بر مبنای دادههای صحیح، دقیق و به هنگام، تعریف، پایش و تحلیل مینمایند و با استفاده از تکنیکها و ابزارهای بهبود، فرایندهای مذکور را بهطور مستمر ارتقاء میدهند.
5- توانمندسازی و مشارکت کارکنان
سازمانهای بهرهور، برای دستیابی به مأموریتها و اهداف استراتژیک خود، شایستگی کارکنان را شناسایی میکنند و ضمن جذب و بهکارگماری مناسب، توانمندی و انگیزش آنها را در جهت نیل به اهداف سازمان ارتقاء میدهند و با استفاده از روشهای مناسب مبتنی بر معیارهای بهرهوری از آنها قدردانی و زمینههای فرهنگی برای توجه به بهرهوری را در محیط کاری فراهم میکنند.
6- ارتباط اثربخش با تأمینکنندگان و مدیریت منابع
سازمانهای بهرهور تأمینکنندگان و شرکای کسبوکار خود، منابع مالی و ساختمان، تجهیزات و ابزارآلات و فناوری و دانش را برای ایجاد ارزشافزوده برای ذینفعان مدیریت میکنند.
7- یادگیری، خلاقیت و نوآوری
سازمانهای بهرهور، از طریق برقراری فرآیندهای خلاقیت و نوآوری به خلق ارزش برای ذینفعان میپردازند. این سازمانها اهداف و استراتژیهای روشنی را برای توسعه خلاقیت و نوآوری تعیین و با ایجاد شبکههایی برای تعامل فعال کارکنان، شرکا، مشتریان و جامعه، فرصتهای خلق ایدهها و نوآوری را در درون و بیرون سازمان شناسایی میکنند و فرهنگ کارآفرینی را در سازمان توسعه میدهند.
8- مسئولیتپذیری اجتماعی
سازمانهای بهرهور، خواستهها و انتظارات نمایندگان جامعه را شناسایی و اولویتبندی نموده و در تأمین این خواستهها، شفاف، پاسخگو و مسئولیتپذیر هستند. این سازمانها در مسئولیتهای اجتماعی خود از الزامات قانونی فراتر رفته و در امور اجتماعی و فعالیتهای خیرخواهانه و خداپسندانه برای کمک به مستمندان و نیازمندان جامعه حضور فعال دارند. آنها به پیامدهای حاصل از عملیات و چرخه عمر محصولات و خدمات خود توجه دارند و تأثیر این پیامدها را بر بهداشت عمومی، ایمنی و محیطزیست در نظر میگیرند.