معدن و توسعه: در این گزارش سعی شده است نظری اجمالی به تحولات صنعت فولاد عرب طی سالهای 2005-2000 انداخته و به آینده آن تا سال 2010 توجه کنیم.
با توجه به چشمانداز اتخاذ شده توسط اتحادیه عرب در رابطه با توزیع جغرافیایی صنعت فولاد در کشورهای عربی سه گروه تقسیمبندی را میتوان انجام داد. هر گروه شامل شرکتهای تولیدکننده فولاد اتحادیه هستند که تولید هر گروه حدودا 90 درصد کل تولید فولاد عرب را پوشش میدهد. براساس توضیح جغرافیایی این گروه شامل کشورهای مغرب عربی مانند موریتانی، مراکش، الجزیره، تونس، لیبی و کشورهای شرق عربی مانند مصر، سوریه، اردن، لبنان و کشورهای عربی خلیج هستند که بدانان کشورهای GCC میگویند که شامل عربستان سعودی، امارات متحده عربی، قطر، بحرین و سلطاننشین عمان هستند. بهعلاوه دیگر کشورهای عربی آمار آنان در زیر تحت عنوان «باقیمانده کشورها» آمده است.
از آنجایی که اتحادیه آهن و فولاد عرب عمدتا شامل شرکتهایی میشوند که آهن و فولاد تولید میکنند بنابراین به این اتحادیه یک اتحادیه تولیدکنندگان نیز میگویند و بر همین اساس اطلاعات مستقیما از اعضای این اتحادیه بهدست آمده است که دقیق بوده و نیز پیشبینیهایی است که طبق پروژههای جدید ارزیابی شدهاند که در آن برنامه زمانی شروع اجرای پروژهها و شروع بهرهبرداری از آنان مدنظر قرار گرفته است. تمامی این اطلاعات منجر به ترسیم تصویر دقیقی از واقعیتهای این صنعت و تحولات آتی آن شده است.
صنعت فولاد عرب: وضعیت موجود
صنعت فولاد عرب در حال حاضر دارای رشد شتابانی است اما حجم آن هنوز کوچک است بهطوری که در سال 2005 میزان تولید آن برای محصولات نهایی به بیش از 19 میلیون تن افزایش نیافته و میزان تولید فولاد خام نیز 14 میلیون تن در مقایسه با یک میلیارد تن فولاد خام جهانی بوده است.
اما شتاب رشد و کوشش برای تنوع دادن به محصولات در ظرف 5 سال گذشته برای این صنعت اهمیت بیشتری یافته و علاوه بر این، این حقیقت به چشم میخورد که پروژههای جدید و طرحهای توسعه در تعدادی از شرکتهای فولادسازی کنونی که تعداد آن به بیش از 80 طرح جدید و توسعه میرسد کشورهای عربی را از نظر فنی و تجهیزات مورد توجه عرضهکنندگان خارجی قرار داده و نیز بهدلیل افزایش تقاضا در این منطقه حجم واردات نیز در حد قابل ملاحظهای بالا رفته است.
بهطور کامل میتوان دلایل صنعت فولاد در این منطقه را به سه عامل نسبت داد:
ـ افزایش تقاضای بازارهای داخلی
ـ حرکت در جهت مبدل شدن به منطقهای صادراتگرا
ـ افزایش قیمتهای نفت که سرمایه لازم را برای تامین منابع مالی پروژههای جدید فراهم ساخته است
افزایش تولید و ظرفیتهای تولید فولاد (2005-2000)
دوره 2005-2000 دورهای است که در آن شکوفایی صنعت آهن و فولاد عرب آغاز شد. تولید فولاد خام از 9/8 میلیون تن در سال 2000 در پایان سال 2005 به 7/13 میلیون تن افزایش یافت که نرخ رشد 48/7 درصدی را نشان میدهد. بدین ترتیب به ظرفیتهای تولید فولاد خام نیز به نسبت کمتری از تولید محصولات نهایی افزوده شده است. در سال 2005 کل تولید فولاد خام بالغ بر 4/18 میلیون تن شد که در سال 2000 حدود 15 میلیون تن بود و نرخ رشد سالیانه 1/3 درصد را نشان میدهد.
نرخ رشد سالیانه در کشورهای عربی شرقی دارای بالاترین نرخ رشد در تولید یا ظرفیتهای تولیدی بوده است، اما روند رشد در دوره 2010-2005 نشان میدهد که بالاترین نرخ رشد بهدست آمده مربوط به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس است، تخمینهای اولیه نشان میدهد که نرخ رشد ظرفیت تولید 19 درصد خواهد بود. ظرفیتهای ایجاد شده توسط پروژههای جدید که طی چند سال آینده راهاندازی خواهند شد به شرح زیر در مناطق مختلف تقسیمبندی شدهاند: کشورهای عربی حوزه خلیج فارس 49 درصد، کشورهای عربی شرقی 35 درصد و کشورهای عربی غربی 15 درصد. براساس پروژههای جدید اعلام شده و راهاندازی آنها، انتظار میرود که تا سال 2010 میزان تولید فولاد خام به 2/32 میلیون تن برسد.
پیشبینی میشود که افزایش حجم تولید فولاد خام تا سال 2010 حدود 8/13 میلیون تن باشد. تمامی افزایش از طریق کورههای قوسی خواهد بود که سهم کورههای بلند و کورههای قوسی در کل تولید فولاد خام تغییر خواهد یافت. در حال حاضر سهم کورهبلندها که در مصر و الجزایر استفاده خواهند شد بالغ بر 6/24 درصد در مقابل 4/85 درصد برای کورههای قوسی است. قابل ذکر است که تمام کارخانههایی که ظرف سه دهه گذشته نصب شدهاند از کورههای قوسی استفاده میکنند.
محصولات طویل و تخت (2005-2000) و آینده آن تا سال 2010
رشد سالیانه محصولات طویل و تخت بالغ بر 4/8 درصد شد. این افزایش از 2/9 میلیون تن در سال 2000 آغاز و به 15 میلیون تن در سال 2005 رسید. کشورهای عربی حوزه خلیج فارس با 4/11 درصد رشد در ردیف اول قرار گرفته که پس از آن کشورهای عربی مغربی با 8/10 درصد و کشورهای عربی مشرقی با 1/4 درصد در ردیفهای دوم و سوم قرار دارند.
فاصله بین تولید و ظرفیتهای تولید یا اسمی باید در سال 2005 بیش از 5 میلیون تن باشد. میانگین نرخ بهرهبرداری در سال 2005 بالغ بر 76 درصد شد.
برای دوره 2010-2005 احتمالا ظرفیت تولید به 3/35 میلیون تن برسد یعنی نرخ رشد سالیانه تقریبی به 9/9 درصد خواهد رسید. افزایش حجم ظرفیتهای تولیدی محصولات طویل طی 5 سال آینده احتمالا به 5/15 میلیون تن برسد. ظرفیتهای تولیدی جدید محصولات طویل در مناطق مختلف به شرح زیر هستند:
ـ 75 درصد در سطح کشورهای عربی حوزه خلیج فارس.
ـ 4/18 درصد در سطح کشورهای شرقی عربی.
ـ 6/6 درصد در سطح کشورهای غربی عربی.
در خصوص تولید محصولات تخت، تولید از 2/2 میلیون تن در سال 2000 آغاز و به 1/4 میلیون تن در سال 2005 رسیده است. ظرفیتهای تولیدی محصولات تخت تا سال 2010 به 4/12 میلیون تن خواهد رسید یعنی تا سال 2005 به ظرفیتها 6/6 میلیون تن افزوده خواهد شد.
توزیع ظرفیت محصولات تخت بهشرح زیر خواهد بود:
ـ کشورهای عربی حوزه خلیج فارس 9/68 درصد.
ـ کشورهای عربی شرقی 24 درصد.
ـ کشورهای عربی غربی 7 درصد.
باید توجه داشت که بهدلیل افزایش تقاضا در کشورهای عربی غربی و وابستگی بعضی از این کشورها خصوصا الجزایر بر واردات از بازارهای جهانی برای پوشش تقاضای داخلی خود، زمینهای ایجاد شده است برای سرمایهگذاری قابل ملاحظه در بخش محصولات تخت که کل تولید فولاد را تقویت کرده است.
اگر نگاهی به محصولات نهایی بیندازیم مشخص میشود که بین سالهای 2005-2000 تولید محصولات تخت و طویل در کشورهای عربی به 1/19 میلیون تن در سال 2005 رسید که این رقم در سال 2000 معادل 4/11 میلیون تن بود که معادل 8/8 درصد نرخ رشد را نشان میدهد.
پیشبینی میشود که ظرفیتهای تولیدی تا سال 2010 در کل منطقه توزیع شده و به 48 میلیون تن محصولات تخت و طویل برسد یعنی نرخ رشد 8/10 درصد در سال طی 2010-2005 باشد که بیشترین رشد مربوط خواهد شد به کشورهای حوزه خلیج فارس.
طی دوره 2005-2000 سهم تولید محصولات تخت نسبت به محصولات طویل افزایش یافته است بهطوری که در سال 2000 این سهم 45/19 درصد و در سال 2005 معادل 5/21 درصد بوده است حال آنکه سهم محصولات طویل از 55/80 درصد به 5/78 درصد طی این مدت تنزل پیدا کرده است. سهم محصولات طویل احتمالا کاهش بیشتری پیدا کند تا در سالهای آینده با محصولات تخت متوازنتر شود.
بازار عرب: وضعیت کنونی صادرات و واردات
حجم واردات در سال 2000 معادل 9/7 میلیون تن و در سال 2005 به 9/20 میلیون تن رسید که تقریبا سه برابر افزایش را نشان داده و نرخ رشد آن 6/17 درصد را نشان میدهد. اکثر کشورهای عربی واردکننده صرف فولاد هستند حال آنکه تنها کشور مصر است که میتوان آن را یک صادرکننده صرف قلمداد کرد که در سطح 5/1 میلیون تن در سال 2005 محصول نهایی صادر کرده است.
اکراین اولین کشوری است که بیشترین واردات در سطح 8/5 میلیون تن محصولات مختلف فولادی در سال 2005 از آن صورت پذیرفته است. ترکیه از نظر صادرات به کشورهای عربی در ردیف دوم قرار گرفته است. حجم واردات از ترکیه در سال 2005 تقریبا 5/2 میلیون تن بوده است. امارات متحده عربی و عربستان سعودی بیشترین واردات محصولات فولادی را داشتهاند.
اما در خصوص صادرات باید گفت که بیشترین فعالیت در این زمینه مربوط به بخش خصوصی بوده که محصولات تخت و ورق گالوانیزه یا اندودکاری شده به کشورهای منطقه صادر میکنند و به همین منظور تعدادی واحد نورد سرد در ظرف 5 سال گذشته احداث شده است.
بهطور کل سهم صادرات از کل تولید 25-20 درصد است که شامل صادرات مجدد نمیشود که تعدادی از کشورها خصوصا کشورهای عضو شورای خلیج فارس آن را انجام میدهند چون صادرات مجدد دربرگیرنده بخش اعظم صادرات است.
با توجه به اینکه صادرات محصولات تخت بالغ بر 50 درصد کل صادرات است، صدور محصولات طویل رو به کاهش گذاشته است چون تقاضای داخلی برای این محصول فزونی یافته و در نتیجه صادرات آن متوقف شده است. برعکس بعضی از کشورهای عربی واردات محصولات طویل خود را افزایش دادهاند تا نیاز فزاینده داخلی خود را پاسخگو باشند. به همین منظور پروژههای متعددی برای ساخت واحدهای محصولات طویل خصوصا میلگرد ساختمانی در دست اجرا است.
آمار نشان میدهد که حجم صادرات در سال 2005 (شامل صادرات مجدد) بالغ بر 8/7 میلیون تن شد که در سال 2000 این رقم 4/2 میلیون تن بود. در این خصوص باید اضافه کرد که میزان صادرات در سال 2000 براساس کل تولید بوده و شامل آمار صادرات مجدد نمیشود.
مواد اولیه: سنگآهن
همانند سایر کشورها یکی از مشکلات شرکتهای فولادسازی در کشورهای عربی تامین دسترسی به مواد اولیه خصوصا سنگآهن است. فولادسازان این کشور هنوز مواد اولیه مورد نیاز خود را از بازارهای جهانی تامین میکنند. گندله عمدهترین مواد اولیه وارداتی کشورهای عربی از بازارهای جهانی است. در دنیای عرب فقط یک کارخانه گندلهسازی وجود دارد که آن نیز در بحرین است که ظرفیت تولید آن 4 میلیون تن در سال است. بزرگترین تولیدکننده سنگآهن در دنیای عرب کشور موریتانی است که تولید آن حدودا 11 میلیون تن در سال است. موریتانی کل تولید خود را به خارج صادر میکند. موریتانی در جهان در ردیف دهمین صادرکننده بزرگ سنگآهن بهشمار میآید اما در خصوص سنگآهن تولیدی که در حال حاضر در مصر و الجزایر تولید میشود این است که تولیدات آنان مصرف داخلی داشته و کورهبلندهای موجود در این کشور را تغذیه میکند. اخیرا سرمایهگذاری در زمینه تولید واحدهای کنسانتره سنگهای معدنی در جهان عرب مورد توجه و اهمیت قرار گرفته است. ذخایر عظیمی از سنگآهن در موریتانی و الجزایر و نیز در سایر کشورها وجود دارد که هنوز وارد فاز سرمایهگذاری نشده است. خبرهایی در خصوص امکان سرمایهگذاری در این زمینه با مشارکت خارجیان از جمله میتال در فولادسازی Al-Hadjar در الجزیره و نیز در معادن سنگآهن این کشور بهمیزان 70 درصد سهم میتال و 30 درصد سهم کشور الجزایر بهگوش میرسد. علاوه بر این شرکت موریتانی SNIM و شرکت استرالیایی Spheres با سرمایهگذاری مشترک درصدد احداث یک واحد گندلهسازی با ظرفیت 7 میلیون تن در سال هستند. قرار است در سال 2009 این واحد به بهرهبرداری برسد. این یک سرمایهگذاری مشترک باز با دیگر سرمایهگذاران عرب و بینالمللی است.
کمبود گندله موجب شده که تعدادی از شرکتهای عربی و بینالمللی فعالیتهای خود را برای احداث واحدهای گندلهسازی جدید تسریع بخشند. شرکت سرمایهگذاری صنعتی خلیج (GIIC) در بحرین میخواهد یک واحد جدید گندلهسازی 6 میلیون تنی احداث کند. بنابراین انتظار میرود که ظرفیت تولید آن تا سال 2010 به 11 میلیون تن برسد.
علاوه بر این CVRD برزیل اعلام کرده است که میخواهد یک پروژه گندلهسازی در کشور پادشاهی عمان اجرا کند که ظرفیت آن 7 میلیون تن در سال خواهد بود، این بدین معنی است که کل ظرفیت تولیدی جدید گندلهسازیها در هر دو کشور بحرین و موریتانی به 18 میلیون تن در سال 2010 خواهد رسید.
تولید آهن اسفنجی (DRI)
شرکتهای عربی در سالهای 2000 و 2005 به ترتیب 92/8 و 75/13 میلیون تن آهن اسفنجی تولید کردهاند که نرخ رشد سالیانه 48/7 درصدی را نشان میدهد و علاوه بر این انتظار میرود که تا سال 2010 با راهاندازی پروژههای جدید کل تولید به 85/22 میلیون تن در سال برسد.
تولید کشورهای عربی بالغ بر 16 درصد تولید جهانی است. پس از اجرای راهاندازی ظرفیتهای تولیدی فوقالذکر نرخ رشد در ظرف 5 سال آینده به 9/16 درصد خواهد رسید.
وجود تقاضای قوی برای این ماده و امکان صادرات آن به بازارهای جهانی زمینههای اصلی طرحهای توسعه ظرفیتهای تولید آهن اسفنجی است. شرکت آهن و فولاد لیبی در سال 2006 میزان قابل توجهی آهن اسفنجی به خارج صادر کرده است.
محصولاتی با ارزش افزوده
صنعت فولاد عرب در جهت تولید محصولاتی با ارزش افزوده بالاتر در حرکت است. طرحهای توسعه آتی عمدتا در عربستان سعودی و امارات متحده عربی متمرکز بوده و تا حدی این طرحهای نو در لیبی و مغرب نیز به چشم میخورد. پس از اجرای این طرحها ظرفیتها در کشورهای عربی تقریبا به دو برابر خواهد رسید.
همچنین پروژههای جدید شامل احداث یک کارخانه فولاد مخصوص با ظرفیت 90 هزار تن در بحرین است. در حال حاضر یک کارخانه از این نوع در کشورهای عربی وجود دارد که در مصر واقع شده و ظرفیت آن 140 هزار تن در سال است و به شرکت فولاد و آرکو معروف است.
پروژههای جدید و چشمانداز آن
تعداد پروژههای جدیدی که ظرف 5 سال آینده اجرا خواهد شد دو برابر تعداد پروژههایی است که ظرف دو دهه گذشته اجرا شدهاند. تعداد پروژههای اعلام شده و یا پروژههایی که در سال 2007 آغاز خواهد شد شامل تعداد قابل ملاحظهای پروژه است که تاکنون در سطح کشورهای عربی بیسابقه بوده است. تعداد این پروژهها بالغ بر 87 پروژه است که بیشترین آن در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس متمرکز شدهاند. بیشترین تعداد پروژه مربوط به عربستان سعودی (23 پروژه)، امارات متحده عربی (17 پروژه)، قطر (3 پروژه)، عمان (3 پروژه)، بحرین (2 پروژه).
کشورهای عربی مغربی در رده دوم قرار گرفتهاند. مصر بیشترین پروژهها را در این گروه از کشورها اجرا میکند که پس از آن سوریه و اردن قرار دارند.
تعدادی پروژه جدید و طرحهای توسعه نیز در کشورهای عربی مغربی وجود دارد. در لیبی 7 طرح توسعه وجود دارد. پروژههای دیگری در الجزیره، مراکش، تونس و موریتانی در دست اجراست.
تولید محصولات طویل در راس لیست پروژهها قرار دارد و در ردیف دوم پروژههای گندلهسازی و آهن اسفنجی قرار گرفته است. پروژههای نورد سرد جایگاه ویژهای در میان این پروژهها به خود اختصاص دادهاند. مراکش، مصر و عربستان سعودی شاهد اجرایی شدن این پروژهها طی 5 سال آینده خواهند بود.
اکثر محصولات این پروژهها خصوصا محصولات طویل بیشتر برای بازارهای داخلی است چون با افزایش قیمت نفت این کشورها با رشد و شکوفایی اقتصادی مواجه شده و در نتیجه فعالیتهای تولید خصوصا ساختمانی در این کشورها رشد و شتاب گرفته و نیاز به محصولات ساختمانی را افزایش داده است.
بعضی از این شرکتها که در زمینه فولاد سرمایهگذاری کردهاند در بلندمدت بازگشت سرمایه آنان تامین خواهد شد که این خود ریسک را کمتر میکند اما در بعضی از صنایع مصرفی بازگشت سرمایه سریعتر و کوتاهمدتتر خواهد بود.
شرکتهای فولادسازی اعراب
چهره جدیدی از صنعت فولاد جایگزین تصویر کنونی شرکتهای فولاد عربی در ظرف 5 سال آینده خواهد شد. در سال گذشته یک شرکت در میان 65 شرکت وجود داشت که ظرفیت تولید آن بالای 5 میلیون تن در سال محصولات نهایی بود.
در سال 2007 دو شرکت Ezz-Dikheila در مصر و شرکت آهن و فولاد در عربستان وجود دارند که ظرفیتهای این دو شرکت بالای 5 میلیون تن در سال است و تا سال 2010 تعداد آنان به سه شرکت خواهد رسید که هر کدام بالای 5 میلیون تن تولید خواهند داشت.
طبق شاخصهای سال 2005 که در حال حاضر در دنیای عرب وجود دارد، دو شرکت جدید 35 درصد کل ظرفیت تولید فولاد عرب را در اختیار دارند که تقریبا 7/25 میلیون تن است. تولید شرکت مصری 2/5 میلیون تن و تولید شرکت آهن و فولاد عربستان 8/3 میلیون تن است. علاوه بر این 5 شرکت دیگر نیز وجود دارند که محصولات تخت و طویل تولید میکنند. تولید الباقی شرکتها محدود است به محصولات طویل و محصولات نورد سرد، همچینن 11 شرکت وجود دارد که ظرفیت تولید هر کدام از آنان بالغ بر نیم میلیون تن میشود.
علاوه بر این انتظار میرود که تعداد شرکتهایی که قرار است تولید آنان بالای یک میلیون تن در طی 5 سال آینده باشد به بیش از 10 شرکت برسد.
صنعت فولاد عرب: فرصتها و ریسکها
صنعت فولاد در کشورهای عربی دارای فرصتها و مزیتهایی است که زمینهساز رشد آنان است. فرصتهای موجود در این کشورها بهشرح زیر است:
ـ بازارهای اشباع نشدهای که دارای ظرفیت مصرفی بالایی است.
ـ بازار گسترده و وسیع.
ـ افزایش تقاضا برای بیش از 300 میلیون نفر در یک گستره جغرافیایی وسیع.
سایر فرصتها
ـ وجود سرمایه لازم برای تضمین سرمایهگذاریها.
ـ پایین بودن مصرف سرانه که میتواند افزایش یابد. این مصرف در حال حاضر کمتر از میانگین مصرف سرانه در جهان است. این یک توجیه منطقی است که میتوان تولید فولاد را افزایش داده و در نتیجه به تعداد پروژههای جدید افزود.
از جمله فرصتهای دیگر میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
ـ پویایی جدید بخش خصوصی برای سرمایهگذاری در این صنعت.
ـ گسترش سرمایهگذاری به خارج از مرزهای منطقهای.
ـ وجود تجهیزات پیشرفته در این صنعت در منطقه و طول عمر متوسط کارخانههای کنونی که میتوان با بهرهوری مطلوبی از این تجهیزات استفاده کرد.
ـ انرژی ارزان.
ـ بنادر مجهز و مدرن.
ـ شبکه اطلاعاتی مجهز.
ـ راههای حملونقل پیشرفته برای صادرات و راهیابی به بازارهای جهانی.
نقاط ضعف یا ریسکهای موجود
ـ رابطه طرحهای جدید و طرحهای توسعه با قیمت نفت که همواره در نوسان بوده که برای اجرای پروژهها نیز نوعی تزلزل ایجاد میکند.
ـ عدم وجود مواد اولیه برای صنعت فولاد که لازمه آن سرمایهگذاری مستقیم برای دستیابی به مواد اولیه است که در حال حاضر این صنعت فاقد پروژههای سرمایهگذاری در بخش تهیه و تولید مواد اولیه فولاد است.
ـ عدم توازن رشد بین بخشهای مصرفکننده فولاد، مثلا بخش ساختمانسازی رشد قابل توجهی دارد که بیشترین تمرکز روی محصولات طویل یا ساختمانی قرار گرفته است.
ـ افزایش شدید تولید فولاد در سطح جهانی که ریسک ظرفیتهای مازاد را بهوجود آورده است که منتهی میشود به حجم بالای صادرات در بازارهای جهانی و نتیجه آن اتخاذ اقدامات ضددامپینگ در سطح جهانی بوده که این منطقه عربی نیز با ریسک تهدیدات بازارهای فولاد مواجه خواهد شد.
ـ امکان عرضه مازاد در منطقه به دلیل افزایش تولیدات داخلی اگرچه این ریسک هنوز برای آینده نزدیکی قابل پیشبینی نیست ولی به هرحال نباید آن را نادیده گرفت چون قیمتها کاهش پیدا خواهد کرد و تولیدکنندگان به سمت رقابتی ناعادلانه و ناسالم پیش خواهند رفت.
ـ ریسک مشترک بین صنعت فولاد عرب و صنعت فولاد جهانی رشد سریع این صنعت است که به عوامل اقتصادی و سیاسی منطقهای و بینالمللی بستگی داشته و هر تغییری که رخ دهد تاثیر منفی روی رشد پیشبینی شده در این صنعت خواهد گذاشت.