معدن و توسعه: شکی نیست که فرآیند توسعه در هر کشوری در درجه اول در گرو سیاستهای کلان آن کشور اعم از سیاستهای داخلی، خارجی، مالی، پولی و استراتژیهای توسعهای است اما در کنار این موارد آنچه به نظر میرسد انتخاب رشتههایی از فعالیتهای اقتصادی است که هر کشوری در آن دارای مزیت نسبی است. بهطور مثال توسعه صنعتی نکتهای ضروری است و هیچکس منکر آن نیز نیست اما اینکه این توسعه در چه بخشهایی اتفاق بیفتد و چشمانداز آن چگونه باشد «کلیدی ترین» قسمت بحث است.
ایران از دهه 30 شمسی به بعد توسعه صنعتی را بهعنوان هدف خود قرار داده و اکنون بالغ بر نیم قرن است که در صدها رشته از طریق هزاران کارخانه کوچک و بزرگ توسعه را دنبال میکند اما اکنون میتوانیم به جرات بگوییم هنوز کشوری صنعتی نیستیم. بالعکس کشورهای واقع در جنوب شرق آسیا در کمتر از چهار دهه مبدل به قدرتهای اول اقتصادی آسیا شدهاند چرا که از همان ابتدا هدف خود را از توسعه صنعتی مشخص کرده و بهدنبال مزیتها رفتند. تمرکز آنها روی صنایع خاص سبب شد تا از پراکنده شدن قوای آنها و بینتیجه ماندن بسیاری از سرمایهگذاریها جلوگیری شود.
مثلا تایوان و مالزی بیشتر روی صنایع هایتک، نرمافزارها و لوازم صوتی تصویری متمرکز شدند و کرهجنوبی در کنار این موارد، صنعت خودرو و کشتیسازی را نیز دنبال کرد، تایلند بیشتر روی گردشگری متمرکز شد و چین به دلیل بزرگی اقتصادش توانست در بخش صنایع معدنی و صنایع نساجی نیز فعالیت خود را گسترده کند.
صنایع ایران امروز اگرچه در بسیاری از رشتهها به توفیقاتی نیز دست یافته اما این توفیقات در برابر قدرت حیرتآور رقابتی جهان چندان پایدار نیست اما بالعکس در برخی رشتههای محدود، صنایع ایران بدون کمک قابل توجه آرامآرام قدرت صادراتی خود را به رخ میکشند. در حال حاضر صدها هزار کارگر ایرانی در صنایع هایتک، کشتیسازی، هواپیماسازی، لوازم الکترونیکی، خودروسازی، صنایع معدنی و معادن مشغول به کار هستند اما آیا بازده آنها در تمام این بخشها به یک اندازه است؟
مطلبی را که در ادامه میخوانید به دنبال پاسخ به این سوال است که صنایع معدنی در ایران آیا از مزیت نسبی مورد اشاره برخوردار است یا خیر و اینکه اهداف کشور برای توسعه این بخش برای سالهای باقیمانده برنامه چهارم و چشمانداز 20 ساله کشور چیست؟
انتخاب یک راه میانبر
ایران برای آنکه بتواند به اهداف بزرگ پیشبینی چشمانداز 20 ساله یا همان افق 1404 برسد باید نه تنها فرصتی را از دست ندهد بلکه به نوعی بهدنبال «میانبرها» باشد. طبق اهداف چشمانداز یاد شده ایران باید در سال فوقالذکر قدرت اول اقتصادی و صنعتی غرب آسیا باشد یعنی در کلیه رشتههای صنعتی جایگاهی فراتر از ترکیه، عربستان، امارات متحده عربی و سایر رقبا داشته باشد. به عقیده نگارنده، یکی از راههای توسعه سریع کشور در کنار توسعه صادرات توجه به صنایع معدنی است. نکته جالب توجه اینکه صنایع معدنی نظیر فولاد، سیمان، آلومینیوم و مس اکنون حدود یک دهه است که در کشورهای ترکیه، عربستان، بحرین، امارات و قطر مورد توجه قرار گرفته و بهویژه منطقه جنوب خلیج فارس به دلیل نزدیکی به بازارهای عظیم آسیای شرقی و جنوبی و برخورداری از انرژی ارزان (که لازمه توسعه صنایع معدنی است) در حال تبدیل شدن به قطب بزرگ صنایع معدنی است. البته ایران نیز اهداف بسیار بزرگی را در توسعه صنایع معدنی خود دنبال میکند که اگر این اهداف با جدیت دنبال شود ایران به جز در بخش آلومینیوم قادر است در سایر رشتهها حریفان خود را از میدان به در کند اما در این میان هنوز یک نکته به صورت جدی میتواند سبب نگرانی باشد و آن اینکه چون اجرای این پروژههای عظیم همگی توسط دولت باید صورت گیرد اگر به هر دلیلی تغییراتی در سیاستها اتفاق بیفتد، سرعت پروژهها کند میشود و بالطبع اهداف مورد نظر در زمان پیشبینی شده به بهرهبرداری نمیرسد. این در حالی است که کشورهای منطقه بدون معطلی در حال توسعه این بخشها هستند.
علت اهمیت صنایع معدنی ایران
صنایع معدنی به سه عامل اساسی برای توسعه نیاز دارند 1. تکنولوژی 2. انرژی ارزان 3. مواد معدنی. نکته جالب توجه آنکه ایران از هر سه این مزیتها برخوردار است. اول آنکه بیش از 40 سال سابقه فعالیت در این بخش را دارد و اکنون قویترین پیمانکاران ایرانی در کنار شرکتهای عظیم دولتی مجموعهای را فراهم کردهاند که میتواند حتی پروژههایی در سطح بینالمللی را ساماندهی کند که اتفاقا در کنار نوار 2 هزار و 400 کیلومتری سواحل خلیج فارس و دریای عمان واقع شده قادر است با رساندن انرژی ارزانتر از هر نقطه جهان به فروش برساند و سوم آنکه ایران یکی از 10 کشور بزرگ دنیا از نظر ذخایر معدنی است که خوشبختانه تحت قیومیت غولهای معدنی آمریکایی، کانادایی، استرالیایی و برزیلی نیز نیست. اما در کنار این توان عظیم برای تولید ما با چه بازاری در دنیا مواجه هستیم؟ از چهار سال قبل به این سو تقاضا برای فلزات و سیمان مجددا در دنیا رو به افزایش گذاشت که نتیجه این امر رشد 100 تا 300 درصدی قیمت فولاد، مس، آلومینیوم، سیمان، روی، قلع و چند فلز دیگر بود. دلیل این افزایش قیمت نیز مشخص است، رشد سریع کشورهای شرق آسیا نظیر چین، کرهجنوبی، هند، مالزی، سنگاپور و ... از یکسو و رشد قیمت نفت و در نتیجه تزریق 500 تا 600 میلیارد دلار پول به اقتصاد کشورهای نفتخیز از سوی دیگر (که سبب رشد طرحهای عمرانی در این کشورها شده) هر دو سبب شدهاند تا تقاضا برای مواد اولیه «توسعه» یعنی سیمان، فولاد و آلومینیوم افزایش یابد اما این تمام ماجرا نیست. اقتصاد جهانی نیز اکنون مدتهاست از رکود فاصله گرفته و رشد بالای 2 درصد را در سال تجربه میکند. مصرف جهانی نیز مرتب در حال افزایش است. صدها میلیون نفر از مردم جهان اکنون به مانند گذشته حاضر نیستند بیش از 5 سال به یک خودرو، یک تلویزیون یا یک مانیتور بسنده کنند و این امر یعنی نیاز روزافزون به فولاد، مس، قلع، روی و آلومینیوم. مجموعه این عوامل سبب شده تا امروز مصرف فولاد جهان از 1/1 میلیارد تن در سال بگذرد و تولید 2/2 میلیارد تن سیمان نیز در سال 2005 کفاف مصرف جهانی را ندهد و برای مس تقاضای بالای 20 میلیون تن در سال ثبت شود و با وجود توسعه طرحهای تولید آلومینیوم در جهان و رسیدن سطح تولید این ماده حیاتی به 31 میلیون تن هنوز تقاضا برای آن بالاتر باشد. ارزش تجارت همین 4 ماده اساسی بالغ بر یک هزار میلیارد دلار در سال است و این در حالی است که دنیا هیچ ظرفیت اضافی برای اشباع بازار در کوتاهمدت پیشبینی نکرده است.
منطقه خاورمیانه
خاورمیانه بهعنوان غربیترین نقطه آسیا امروز بیش از هر زمان دیگری تشنه مصالح ساختمانی است. گزارش سال گذشته نشریه «مید» نشان میدهد که تنها ارزش پروژههای عمرانی خاورمیانه بالغ بر 1130 میلیارد دلار است که یک سوم آن به امارات متحده عربی تعلق دارد. کویت، قطر و ایران نیز نزدیک به 450 میلیارد دلار پروژه عمرانی در دست احداث دارند. طرحهای عظیم ساختمانسازی، نفت و گاز، پتروشیمی، نیروگاه و بندر که قرار است طی 5 سال آینده در این منطقه به پایان برسند از نظر ابعاد در کمتر نقطهای از دنیا قابل مشاهدهاند. امارات متحده عربی با جمعیت اندک 5/2 میلیون نفری خود در سال 2006 مجبور به واردات 5/3 میلیون تن فولاد شد و پیشبینی میشود تا سالها بعد این کشور کماکان واردکننده بزرگ فولاد در خاورمیانه باشد. البته امارات متحده عربی در کنار قطر و بحرین سرمایهگذاریهای مناسبی در بخش آلومینیوم کرده است اما وسعت اندک خاک این کشور و کشورهای کوچک جنوب خلیج فارس به آنها این اجازه را نمیدهد که کارخانه عظیم تولید سیمان و فولاد در کشورهای خود ایجاد کنند. در این شرایط کشورهای بزرگی نظیر ایران میتوانند برآورنده نیاز آن برای سالهای طولانی باشند.
نگاهی به وضعیت فعلی صنایع معدنی
ایران در حال حاضر در بخش صنایع معدنی از پتانسیلهای فراوانی برای توسعه برخوردار است که قرار شده برای به حرکت درآوردن آن اقدامات اساسی صورت گیرد. البته رشد تولید ایران در 4 بخش فولاد، سیمان، آلومینیوم و مس در سالهای اخیر مناسب بوده و قابل چشمپوشی نیست اما آنچه اهمیت دارد این است که توان کشور ما با توجه به دلایل گفته شده بسیار بیش از این است. در سال 85 ایران موفق به تولید حدود 10 میلیون تن فولاد خام، 36 میلیون تن سیمان، 216 هزار تن آلومینیوم و 190 هزار تن مس کاتد شد اما آنچه امیدوارکننده به نظر میرسد سرمایهگذاری سنگین 21 میلیارد دلاری ایران در این بخش است که قادر خواهد بود جایگاه ایران را در بخش صنایع معدنی به شدت ارتقا داده و آن را مبدل به قدرتی عظیم در بخش سیمان، فولاد و مس کند.
فولاد
تولید فولاد در ایران از سال 1346 به میزان اندک 26 هزار تن آغاز شد اما طی یک دهه این رقم از یک میلیون تن فراتر رفت. توسعه مجدد صنعت فولاد ایران از سالهای بعد از جنگ در سال 1368 شروع شد و در سال 1370 از مرز 3 میلیون تن گذشت. روند تدریجی رشد تولید فولاد کشور در سالهای دهه 70 ادامه یافت و به 8/5 میلیون تن در سال 75 و 6/6 میلیون تن در سال 79 رسید، این رقم در سال 83 به 9/8 میلیون تن و 9/9 میلیون تن در سال 85 رسید. ایران در حال حاضر کمی کمتر از یک درصد فولاد دنیا را تولید میکند. اهداف توسعهای کشور برای تولید فولاد در برنامه چهارم جهشی 160 درصدی را نشانه گرفته و ظرفیت تولید کشور باید تا سال 1388 به 1/28 میلیون تن در سال برسد. (البته با اصلاحات انجام شده برنامه یاد شده با افزایشهایی روبهرو شده و ممکن است در سال 1388 ظرفیت تولید ایران از 30 میلیون تن نیز بگذرد.) قرار است بخش بزرگی از این طرحهای توسعهای در 8 استان کمتر برخوردار ایران به بهرهبرداری برسد. به عبارتی دولت در سال 85 پیشنهاد کرد که به جای آنکه بهدنبال توسعه فولاد تنها در استانهای اصفهان و خوزستان برویم، میتوانیم این صنعت را در استانهای دیگر نظیر خراسان، یزد، هرمزگان، لرستان، آذربایجان و نظایر اینها نیز گسترش دهیم. البته در کنار این طرحها که توسط بخش دولتی راهاندازی میشود نباید از یاد برد که بخش خصوصی نیز اهداف خود را دنبال میکند و در صورت بهبود «شرایط محیط سرمایهگذاری» در کشور این بخش نیز حضور جدیتری در توسعه صنایع فولاد خواهد داشت. طرحهای توسعهای فولاد ایران تنها محدود به برنامه چهارم نیست بلکه آنگونه که در برنامهها دیده شده، ظرفیت تولید فولاد ایران باید در سال 1398 به 6/47 میلیون تن و در 1400 به 6/54 میلیون تن برسد که در آن زمان قطعا جایگاه ایران از بسیاری کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته در بخش فولاد بالاتر خواهد بود. فولاد میتواند مبدل به سکوی پرتاب ایران در بخش صادرات نیز بشود. در حال حاضر صادرات هر یک میلیون تن فولاد معادل 600 تا 700 میلیون دلار ارزآوری دارد و تنها سال گذشته کشور از محل صادرات فولاد بیش از 2/1 میلیارد دلار درآمد کسب کرد. این در حالی است که اگر نیاز بازار داخلی نبود شرکتهای فولاد مبارکه و فولاد خوزستان قادر بودند تمام تولید خود را صادر کنند. البته توسعه صنایع فولادی برای ایران یک ضرورت نیز هست. مصرف فولاد ایران در سالهای اخیر مرتب در حال افزایش بوده و از یک میلیون تن در اواخر دهه 70 به 5/4 میلیون تن در سال 84 و حدود 6 میلیون تن در سال قبل رسیده است و طبیعتا اگر در سالهای پایانی دهه 80 طرحهای توسعهای فولاد ایران به بهرهبرداری نرسند، ایران مجبور است در سالهای فوقالذکر میلیاردها دلار صرف واردات فولاد کند.
سیمان
بسیاری از کارشناسان سیمان را خمیرمایه اصلی آبادانی میدانند. این ماده حیاتی اگر نباشد هزاران میلیارد دلار پروژه مسکونی، عمرانی، سدسازی و حتی نیروگاهسازی متوقف میشود به همین دلیل امروزه سیمان مبدل به معضل اصلی کشورهای در حال توسعه یا جنگزده شده است. عراق پس از جنگ امروز نیازمند سالانه میلیونها تن سیمان است و تجار این کشور برای دستیابی به سیمان ایران حاضر به پرداخت هر رقمی هستند چرا که جابهجا کردن سیمان از سایر نقاط دنیا بسیار سخت و پرهزینه است. طی دو دهه اخیر بهویژه پس از پایان جنگ تحمیلی، مصرف سیمان در ایران بهشدت افزایش یافت و به همین دلیل افزایش تولید سیمان در دستور کار دولتها قرار گرفت. ایران در همین راستا تولید خود را از 2/12 میلیون تن در سال 67 به 20 میلیون تن در سال 1377 و 26 میلیون تن در سال 1385 افزایش داد اما حتی این رشد 200 درصدی نیز ظاهرا کافی نیست و در سال گذشته نیز ایران از کمبود سیمان رنج برد. البته بحث کمبود سیمان امروزه تنها مشکل ایران نیست. در دنیا نیز تولید سیمان اگرچه از یک میلیارد تن در سال 1365 (1986) به 2/2 میلیارد تن در سال 2005 رسید اما هنوز دنیا بهشدت محتاج سیمان است. چین در حالیکه تولید سیمان خود را از مرز یک میلیارد تن در سال فراتر برده اما نیاز آن نیز به همین میزان افزایش یافته و با این وصف حتی قادر به پوشاندن نیاز کشورهای شرق آسیا نیست. ایران در حال حاضر مقام چهاردهم دنیا در تولید سیمان را دارد اما با برنامههای جهشی در سیمان میتواند این جایگاه را به پنجم برساند. در حال حاضر چین با تولید 1/1 میلیارد تن سیمان اول، هند با 145 میلیون تن دوم، آمریکا با یکصد میلیون تن سوم، ژاپن با 70 میلیون تن چهارم و اسپانیا با 50 میلیون تن تولید مقام پنجم را در اختیار دارد. ایران به دنبال آن است که ظرف سه سال آینده ظرفیت تولید سیمان خود را از اسپانیا نیز فراتر ببرد. بسیاری از کارشناسان بر این باورند که ایران به دلیل نزدیکی به بازارهای غرب آسیا، جنوب خلیج فارس، کشورهای جنگزده افغانستان و عراق و 5 کشور محصور آسیای میانه که به دریا راهی ندارند، بهترین نقطه دنیا برای تولید سیمان است بهویژه آنکه ایران اکنون تکنولوژی تولید سیمان را بهخوبی بومی کرده و با استفاده از مواد اولیه و انرژی فراوان قادر است سیمان را نصف قیمت رقبای خارجی خود تحویل مشتریان دهد. در حال حاضر تنها بحث ممنوعیت نسبی صادرات سیمان و بحث برگرداندن سیمان به سبد حمایتی بهعنوان چالشی جدی پیش روی توسعه سیمان ایران مطرح است اما به احتمال زیاد هر دو این محدودیتها تا پایان سال جاری مرتفع خواهند شد. اگر ایران بتواند در سال 1388 به ظرفیتهای عظیم مازاد سیمان دست یابد بهطور قطع منطقه غرب آسیا و آسیای میانه را وابسته به سیمان خود میکند و همین امر میتواند سبب افزایش اهمیت استراتژیک ایران نیز بشود. چین بهعنوان تولیدکننده ارزانترین سیمان دنیا بهطور مثال قادر نیست سیمان را ارزانتر از تنی یکصد دلار به شمال عراق یا افغانستان و تاجیکستان یا ترکمنستان برساند حال آنکه سیمان ایران با مرغوبیت بالا میتواند حتی به قیمت تنی 50 دلار به مصرفکنندگان یاد شده برسد.
آلومینیوم
بسیاری از مردم شاید هنگامی که صحبت از فلز میشود بلافاصله آهن و فولاد را به یاد بیاورند و کمتر کسی است که از اهمیت سایر فلزات در اقتصاد جهانی مطلع باشد. اما واقعیت این است که در کنار فلزات آهنی، فلزات غیرآهنی بسیار مهمی نیز در دنیا وجود دارد که اصولا زندگی بدون آنها متصور نیست. آلومینیوم یکی از این فلزات اساسی است. از کشف آلومینیوم در سال 1886 تا تاسیس شرکت آلومینیوم آمریکا در 1907 حدود 20 سال زمان لازم بود اما از آن زمان تا کاربرد گسترده این فلز در صنایع مختلف تنها سه دهه گذشت. امروزه صنایع هوایی بدون صنعت آلومینیوم امکان ادامه حیات ندارد. 80 درصد وزن یک بوئینگ 747 را این فلز تشکیل میدهد، در خودرو، ساختمانسازی، صنایع الکترونیک و صنایع هایتک نقش آلومینیوم انکارشدنی نیست. صنایع بستهبندی به تنهایی 20 درصد آلومینیوم جهانی را مصرف میکنند. مصرف گسترده این فلز سبب شده تا ظرف 4 سال قیمت آن 3 برابر شود و تولید 32 میلیون تنی جهان در سال گذشته نه تنها بهطور کامل جذب بازار شود بلکه به دلیل نبود ظرفیتهای خالی برای محصول فوقالذکر، رشد قیمتها سبب خروج مقداری از تقاضا از بازار این کالا شود اما این همه ماجرا نیست، پیشبینیها نشان میدهد طی یک دهه آینده (سال 2016) تقاضا برای آلومینیوم به 54 میلیون تن در سال افزایش خواهد یافت که چین به تنهایی با 18 میلیون تن مصرف، یک سوم تولید جهانی را خواهد بلعید، اما کلیه بررسیها نشان میدهد که قلب تپنده توسعه آلومینیوم در مناطق دارای انرژی نظیر خلیج فارس خواهد بود. امارات متحده عربی در کنار قطر و عمان به سرعت در حال جذب سرمایهگذاری در بخش آلومینیوم هستند. هماکنون نیز قطر و امارات متحده عربی چندین برابر ایران آلومینیوم تولید میکنند اما ایران نیز برنامههای گستردهای برای توسعه صنایع آلومینیوم خود دارد. ایران که تولید آلومینیوم را از سال 1351 آغاز کرد، توانست ظرف 20 سال تولید خود را از 10 هزار تن به 77 هزار تن در سال 1371 و 167 هزار تن در سال 1381 برساند اما این رقم در سالهای بعد از مرز 219 هزار تن نیز گذشت. البته با وجود این روند رو بهرشد، مسئولان قبول دارند که جهش مورد نظر در این بخش رخ نداده و برای دستیابی به رکوردهای همسایگان جنوبی باید قدمهای اساسیتری برداشت. به همین دلیل هدف کشور تا پایان برنامه چهارم (سال 1388) گذر از مرز 650 هزار تن و رسیدن به تولید یک میلیون تن آلومینیوم در سال 1390 است. تنها در صورت دستیابی به اعداد یاد شده است که کشور قادر خواهد بود تا جایگاه خود در بخش آلومینیوم را تثبیت کند البته دستیابی به هدف یاد شده نیاز به حداقل 5 میلیارد دلار سرمایهگذاری دارد که بخشی از آن قطعی شده است.
مس
مس نیز از نظر اهمیت، ارزشی کمتر از آلومینیوم ندارد. این فلز گرانبها در سالهای اخیر رشد قیمتی بسیار زیاد داشته و دلیل آن نیز افزایش مصرف جهانی این ماده گرانبهاست. بخش ساختمانی و الکتریکی در سال 2006 به تنهایی 65 درصد مصرف مس را به خود اختصاص دادهاند و اهمیت این ماده حیاتی سبب شده هنوز غرب (اروپا و آمریکا) ما 62 درصد تولید آن را به خود اختصاص بدهد اگرچه به دلیل رشد تولید در کشورهای آسیایی بهویژه چین، دیگر قیمتگذاری مس در اختیار تنها غرب نیست. متوسط قیمت هر تن مس از یک هزار و 787 دلار در سال 2000 به 6 هزار دلار در سال 2006 رسید. رشد قیمت مس سبب شد تا حتی ایران بتواند در سال 85 یک میلیارد دلار صادرات مس داشته باشد که این رقم در صورتی که کشور از ظرفیت مناسبی برخوردار بود، میتوانست حتی از درآمد ناشی از صادرات پتروشیمی نیز بیشتر باشد. ایران در بخش تولید مس نیز عمری بیش از دو دهه ندارد اما از سال 1375 به بعد است که تولید ایران از مرز یکصد هزار تن میگذرد. اگرچه تولید مس در ایران همواره روندی رو بهرشد داشته اما این روند کند بوده است تا آنجا که ایران پس از یک دهه، تولید خود را 2 برابر کرده حال آنکه برای جوابگویی به نیاز جهانی که مدام رو به رشد است به سرعت بالاتری نیاز است. خوشبختانه برنامه توسعه صنایع مس ایران اکنون سمت و سوی مشخص و مناسبی پیدا کرده و قرار است با صرف 8/1 میلیارد دلار سرمایهگذاری تا سال 1389 ظرفیت تولید مس کاتد کشور از حدود 200 هزار تن به 480 هزار تن برسد.
نتیجه
صنایع معدنی در ایران قادرند با صرف مقداری سرمایهگذاری نه تنها سهم بسیار قابل توجهی در اشتغال و تولید ناخالص داخلی کشور ایجاد کنند بلکه صادراتی معادل نفت را به خود اختصاص دهند و این مسئله یک «اغراق» نیست. در حال حاضر کشور برای دستیابی به تولید نیم میلیون تن مس، 29 میلیون تن فولاد، 70 میلیون تن سیمان و 750 هزار تن آلومینیوم بیش از 20 میلیارد دلار سرمایهگذاری انجام داده یا در حال انجام است (البته با احتساب اقدامات معدنی برای دستیابی به مواد اولیه مورد نیاز). در صورت دستیابی به اهداف بزرگتر کشور در سالهای 1390 تا 1395 این ارقام به 2 برابر افزایش پیدا میکنند و در آن زمان کشور قادر خواهد بود سالانه مثلا 20 میلیون تن فولاد، یک میلیون تن آلومینیوم و 500 هزار تن مس صادر کند. البته طبیعی است که اگر نفت بشکهای بالای 50 دلار باشد این ارقام کمتر از درآمد فعلی نفتی کشور خواهند بود اما در صورت کاهش قیمت نفت جایگزینی آنها بهترین راهکار است. صنایع فلزی نه به مانند صنایع خودروسازی به خارج وابسته است و نه آنکه به مانند صنایع الکتریکی و الکترونیکی دستخوش تغییرات مکرر میشود. این صنایع همچنین سبب توسعه صنعتی در شهرهای کوچک و مناطق غیربرخوردار مرکزی و جنوبی کشور نیز میشوند و در نهایت اینکه نوعی «وابستگی استراتژیک» برای همسایگان ما به ایران ایجاد میکنند چرا که بهویژه در بخشهایی نظیر فولاد و سیمان «نزدیکی به بازار مصرف» مزیت اصلی تولید محسوب میشود.