چکیده
افت قیمت نفت آثار متعددی در طول زنجیره عرضه بر روی معادن تا مصرف کنندگان نهایی آن داشته است.
قیمت پایه نفت همچنان در ماه آوریل سال جاری روندی نزولی داشت به طوری که از ماه ژوئن 2014 تقریبا 44 درصد از ارزش آن کاسته شده است. دلیل این افت قیمت راهبرد اوپک برای برقراری یک سطح تولید خاص و متوقف کردن تولیدکنندگان پرهزینه بوده است. از آثار این راهبرد می توان به کاهش تعداد دستگاه های حفاری ، کاهش سود شرکت های بزرگ انرژی، کاهش اشتغال در میدان های نفتی و کاهش سرمایه گذاری در نفت اشاره کرد.
یک کارشناس صنعت معدن پیش بینی کرده است که کاهش قیمت نفت آثار مستقیمی بر روی رقابت درکاهش هزینه تولید و تصمیم گیری شرکت های معدنی برای سرمایه گذاری داشته است و در برزیل رقابت در کاهش هزینه تولید مشهود است چون در آنجا شرکت ها احتمالا فاصله هزینه خود را با استرالیا به دلیل افت هزینه حمل و نقل کاهش دهند اما برخی از آثار آن هنوز چندان مشخص نیست.
منحنی هزینه معدنکاری
قیمتهای پایین نفت هزینه حمل ونقل را در حد فاصل قابل ملاحظه ای کاهش داده و موجب شده که بعضی از شرکت های معدنی به سمت تولیدکنندگان کم هزینه تر در روی منحنی هزینه تغییر وضعیت دهند. به عنوان مثال شرکت واله برزیل در حال حاضر از هزینه های حمل و نقل بسیار پایین تر بهره مند شده به طوری که هزینه حمل کشتی های کیپ سایز از برزیل به چین تقریبا 13 دلار در هر تن کاهش یافته و فاصله هزینه حمل و نقل با استرالیا تا دوم سوم کاهش پیدا کرده است. انتظار می رود که مزیت هزینه ای جدید بتواند بخشی از افت قیمت های سنگ آهن را جبران کند.
بعضی از شرکت های کوچک معدنی استرالیا هم باید از قیمت های پایین نفت منتفع گردند. مثلا در بخش سنگ آهن که قیمت های آن در حد قابل توجهی در طی چند ماه اخیر کاهش یافته، بسیاری از شرکت های معدنی کوچک با مشکلات پوشش هزینه مواجه هستند. به هر صورت کاهش هزینه های حمل و نقل سبب شده که این شرکت های معدنی بخصوص آن دسته از شرکت هایی که محموله خود را با کامیون یا قایق (بارج) به بندر حمل کرده و یا با معادن روباز با ضریب بالای باطله برداری به جای توقف تولید به استخراج سنگ آهن خود ادامه می دهند از وضعیت بهتری برخوردار شوند.عواملی که می تواند وضعیت معدن را در روی منحنی کنونی هزینه جهانی بهبود بخشد شامل استفاده از پوشش ریسک هزینه سوخت ( در کوتاه مدت) و نیروگاه اختصاصی هستند.
کاهش تقاضا برای سنگ آهن
بر اساس برخی از تخمین های ارائه شده احتمالا تا یک تریلیون دلار از پروژه های نفت و گاز در جهان در طی دو سال آینده لغو خواهد شد. علاوه بر این تخمین زده می شود که کاهش هزینه می تواند معادل حدود 1.5 سال تقاضای سالانه از دست رفته ( با فرض بر رابطه مستقیم تقاضای فولاد با هزینه های سرمایه گذاری در نفت و گاز) برای فولاد در بخش نفت و گاز در طی 2 تا 3 ساله باشد. از آنجا که پروژه های جدید حفاری متوقف شده است تقاضا برای محصولات لوله ای بخصوص لوله های حفاری کاهش یافته است. این نتایج منفی در ماه های آینده کاملا نمایان تر خواهند شد چون سایر سرمایه گذاری های متقاضی فولاد در بخش نفت کاهش می یابد و در نتیجه اثر منفی بر روی تقاضای سنگ آهن خواهد گذاشت.
کاهش تقاضا برای سایر کالاها
علاوه بر این قیمت نفت به نحوی بر روی اقتصاد کشورهای صنعتی تاثیر گذاشته که کشورهای وابسته به درآمد حاصل از صادرات نفت شاهد افت ارزش برابری واحد پولی خود در برابر دلار شده و با رشد هشدار دهنده ای در تراز پرداخت هایشان مواجه شده اند.
اگر قیمت نفت در سطح پایینی باقی بماند یا بیشتر سقوط کند، بودجه دولت و هزینه های مصرف کننده در کشورهای صادرکننده نفت کاهش خواهد یافت. تخمین زده می شود که با کاهش قیمت به 50 دلار از میزان مصرف فولاد در کشورهای اوپک 1.2 میلیون تن ( یا حدود 2 درصد تقاضای سالانه) کاسته شود. می توان با آنچه که اگر قیمت نفت در محدوده 100 دلار باقی می ماند، چه میزان مصرف می کردند.
از دیگر اثرات کاهشی که می تواند درکشورهای تولیدکننده نفت رخ دهد این است که این رقم را به سطح بالاتری افزایش دهد. به عنوان مثال شاید دولت ایران دیگر نتواند یارانه های کالاهای اساسی را بپردازد که مصرف را کاهش می دهد. علاوه بر ایران اگر عمر قیمت پایین نفت طولانی تر شود، از رتبه اعتباری بعضی از کشورهای تولیدکننده نفت کاسته شده و نتیجه کار افزایش هزینه های استقراضی دولت ها بوده که این نیز به نوبه خود از میزان سرمایه گذاری دولت ها در پروژه های زیربنایی کاسته یا آن را متوقف می کند.
با توجه به این وضعیت پیش بینی می شود که متقابلا از میزان تولیدات معدنی بخصوص معادن پرهزینه کاسته شود.
بدین ترتیب از میزان اشتغال در معادن کاسته خواهد شد. علاوه بر این، این شرایط می تواند بر روی بخش های غیرکالایی اقتصاد تاثیرگذار بوده و با کاهش سطح اشتغال بر روی تقاضای داخلی نیز فشار وارد خواهد آورد.
از طرف دیگر کشورهایی که از کاهش قیمت نفت (واردکنندگان صرف نفت) بهره مند می شوند، احتمالا درآمد بیشتری از کالای یک بار مصرف نصیبشان شده ، هزینه و یا سرمایه گذاری آنان در بخش ساختمانی و کالاهای مصرفی مانند خودرو افزایش پیدا کند و در عین حال احتمالا تقاضا برای پالادیوم جهت مصرف در کاتالیست های خودرو افزایش یافته تا وزن خودرو کاهش بیشتری پیدا کند و از میزان مصرف مواد واسطه ای جایگزین به عنوان مثال فولاد به جای آلومینیوم و پلاستیک کاسته شود.
علاوه بر کاهش انگیزه خودروسازان برای کاهش وزن خودرو، کاهش حداکثری هزینه نیز می تواند بر روی مصرف موادجایگزین در صنعت خودروسازی تاثیر بگذارد. قیمت مطلوب آلومینیوم در مقایسه با فولاد و پلی پروپیلین از زمان شروع افت قیمت های نفت در ژوئن سال گذشته کاهش یافته است. در حالی که برای تولید تمام این محصولات انرژی زیادی مصرف می شود فولاد از بالاترین مزیت از نظر پایین بودن هزینه حمل و نقل به دلیل افت قیمت سوخت و چگالی بالای آن برخوردار است.
پلی پروپیلین در دنیا به جای انواع پلاستیک مصرف می شود چون به عنوان یک ماده رقیب می توان آن را در سپر ، تانک های سوخت و انواع قطعات استفاده کرد. تفاوت قیمتی باید تا مدتی ادامه داشته باشد ( شاید تا یک سال آینده و یا بیشتر) تا اینکه سازندگان قطعات اصلی بتوانند به راحتی مواد اولیه خود را تغییر دهند. در خصوص کالاهای بی دوام مانند صنایع بسته بندی چنین تغییراتی می تواند رخ دهد.
به هر صورت بعضی از دولت ها اقدام به افزایش عوارض سوخت یا حذف یارانه های سوخت کرده تا از قیمت های پایین تر نفت منتفع شوند و بتوانند اهداف سیاسی و مالی خود را به سرانجام برسانند. این حرکت می تواند مانع بزرگی در برابر میزان افزایش هزینه های مصرف کنندگان شود که از نظر اقتصاددانان مطلوب بوده و آن را پیش بینی می کنند.
کاهش تجهیزات
قیمت های پایین تر مس، زغالسنگ و سنگ آهن باعث شده که از میزان سفارشات تجهیزات معدنی کاسته شود. بنابه گزارش بلومبرگ در ظرف چند فصل گذشته از میزان سفارشات فروش اکثر کالاها کاسته شده و در سه ماهه آخر سال 2014 از بهبود اندکی برخوردار بودند. مجموعه ای از عواملی چون قیمت های پایین تر محصولات ، سر درگمی در روند قیمت های نفت می تواند معدنچیان را وادار کند تا تعداد ناوگان حمل و نقل خود را بیشتر کاهش دهند. این شرایط می تواند متقابلا اثر منفی بر روی تقاضای فلزات در ساخت تجهیزات سنگین بگذارد. در همین راستا کاهش احتمالی تقاضا برای کشتی جهت حمل مواد معدنی بدون شک بر روی تقاضای فولاد تاثیر منفی خواهد گذاشت.
جایگزین کردن نفت به جای زغال
با کاهش قیمت نفت یکی از مواد معدنی عمده ای که تحت تاثیر قرار گرفته، زغالسنگ است که می تواند جایگاه خود را به نفت در تغذیه سوخت نیروگاه ها بدهد. پیش بینی می شود که در بعضی از زیرمجموعه ها که دو ماده سوختی در جغرافیای منابع مواد سوختی نیروگاه ها با یکدیگر رقابت می کنند، از بین نفت و زغالسنگ در نهایت نفت به عنوان سوخت نیروگاه ها جایگزین زغالسنگ شود. چین در اینجا یک استثنا محسوب می شود چون دارای منابع عظیم و ارزان زغالسنگ است که می تواند اقتصادی تر از نفت وارداتی برای تغذیه سوخت نیروگاه های آن باشد. اما چین نیز از زغالسنگ مواد شیمیایی گوناگونی تولید می کند. سودآوری این کارخانه های تبدیل کننده با کاهش قیمت نفت تنزل پیدا کرده است چون نفت رقیب این نواع مواد شیمیایی است که در زغالسنگ تولید می شود. جایگزین کردن مستقیم نفت برای زغالسنگ حرارتی در واقع در حال حاضر کمتر اتفاق می افتد چون قیمت نفت پایین است اما با کاهش قیمت نفت قیمت های LNG نیز کاهش پیدا کرده و این احتمال وجود دارد که درنیروگاه های به جای زغالسنگ حرارتی از آن استفاده شود. از طرف دیگر نیروگاه های کمتری که زغالسنگ استفاده می کنند می توانند سوخت خود را به سوخت دیگری تغییر دهند ؛ بنابر این کاهش قیمت نفت نتوانسته تاکنون آنچنان تاثیر زیادی بر روی قیمت زغالسنگ بگذارد. بنابر این اگر قیمت نفت تا بلندمدت پایین بماند، منتهی به سرمایه گذاری در ساخت نیروگاه های جدیدی می شود و در نتیجه بالاجبار تغییراتی اساسی رخ خواهد داد.
نتیجه گیری
با توجه به بهره برداری بعضی از معادن از قیمت های پایین نفت و نیز نامشخص بودن آینده بازار نفت، شرکت های معدنی باید برای موارد زیر از این فرصت استفاده کنند:
-افزایش دارایی ها فراتر از مزیت های زمین شناسی ارزان با بکارگیری فناوری های پیشرفته برای بهینه سازی بهره وری و عملکرد که بتواند درکل زنجیره ارزش بهره برداری کارآمدی را تضمین کند
-تنوع بخشیدن به بازارهای نهایی کالایی برای مقابله یا پوشش در برابر نوسانات قیمت نفت خاصه در شرایطی که قیمت های نفت سهم بالایی از هزینه کلی را به خوداختصاص داده باشند
-این امر می تواند شامل توسعه توانایی تجاری از جمله مهارت درمدیریت ریسک با بکارگیری ادواتی همچون اربیتراژ و پوشش ریسک باشد
-افزایش بیشتر توان تجزیه و تحلیل برای شناخت بهتر از اثرات بالقوه تغییرات هزینه ورودی و قیمت نفت تولید در زنجیره عرضه و تاکتیک های به روز رسانی آن با توجه به موارد فوق.
منبع اصلی مقاله: متال بولتن
مترجم: ترجمه و تلخیص : ازایمیدرو