نرگس رسولی / روی میزش مملو است از کاغذها و پروندههایی که منتظر نوشتن یادداشت و دستوری هستند، بیرون از اتاق کارش در حال صحبت کردن با چند نفری است که کاملا مشخص است فعالیتهای آخر سال، حسابی مدیریت زمان را سلب کرده است. وقتی وارد میشود با خنده به سراغ کتش میرود و در حالی که کتش را به تن میکند، میگوید: «باید همیشه برای میهمان آراسته بود»، نیمنگاهی به میز کارش میاندازد و ادامه میدهد: «من فوق لیسانسم را در خارج از ایران بودم، در آن دوره استادی داشتیم که همیشه میز کار شلوغی داشت و همیشه تعداد زیادی کاغذ و پوشه روی میزش بود. وی را مورد نکوهش قرار میدادم که مدیر نباید میز شلوغی داشته باشد اما بالاخره خودم هم گرفتار این رویه شدهام و هر قدر هم تلاش میکنم باز هم کاغذها و پرونده ها به اندازه کافی میزم را شلوغ میکنند.» |